گلها گلها

پرسش های بی پاسخ

گلها گلها

پرسش های بی پاسخ

احمقانه ترین شخم زدن تاریخ .... رابطه کریم پور شیرازی ، اشرف پهلوی و چهارشنبه سوری ؟

    

        

احمقانه ترین شخم زدن تاریخ .... 



رابطه کریم پور شیرازی ، اشرف پهلوی و چهارشنبه سوری ؟

 

 

مرثیه ای جانسوز و مهیب  ....

 

 

بنا بر روضه خوانی مخالفین تا مغز  استخوان کینه ای 


حکومت پهلوی (مصدقی ، مذهبی ، توده ای ، مجاهدین ...)

 

جای هیچگونه شکی (شـــــــــــــــــــــــــــــ کــــــــــــــــــــــــــــــ یـــــــــــــــــــــــــــــــ ) نیست و

بنا بر اسناد موثق مورخین آزادیخواه و ضد استبداد و نیز شرافتمند ضد دستگاه مخوف و آدمخوار پهلوی امیرمختار کریم پور شیرازی روزنامه نگار شجاع و با اخلاقمان در شب چهارشنبه سوری سال 1332 (همان سالی که شاه دست نشانده با انواع و اقسام کمک ها از قبیل آمریکا ، انگلیس ، شعبان بی مخ و ... به قدرت مطلقه ای دست یافت که تا 25 سال تسمه از گرده ملت قهرمان ایران و آزادیخواهان ملی ، مذهبی ، سوسیال دموکرات و ... کشید.خون میلیون ها نفر را مکید ، صدها هزار نفر را شکنجه و اعدام و تبعید کرد..... ) با حضور اشرف پهلوی ، برادرش علیرضا پهلوی و تعدادی از سران حکومت پهلوی در زندان زنده زنده سوزانده شد تا اشرف انتقام سختی از وی گرفته باشد.

 

نگاهی به این جنایت هولناک اشرف از منابع متقن تاریخی :

 

سایت ویکی پدیا :

(https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%B1%D9%85%D8%AE%D8%AA%D8%A7%D8%B1_%DA%A9%D8%B1%DB%8C%D9%85%E2%80%8C%D9%BE%D9%88%D8%B1_%D8%B4%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D8%B2%DB%8C)

امیرمختار کریم‌پور شیرازی (زاده۴ بهمن ۱۲۹۹، استهبان قتل۲۴ اسفند ۱۳۳۲، تهران) 

..........

شکنجه و مرگ

وی ابتدا همانند همه فعالان سیاسی و آزادیخواهان دستگیر شده بطور غیرقانونی در دادگاه نظامی ارتش محاکمه شد، اما پیش از اجرای اعدام به آتش کشیده شد. کریم پور پیش از کودتا نیز چند ماه را در زندان گذرانده بود.

در برخی مطالب مخالفان نوشته شده‌است که «میزان شکنجه‌هایی که بر وی اعمال گردید از آنچه بر تمام زندانیان دیگر رفت شدیدتر و دردناک‌تر بود تا جاییکه در مدت ۶ ماه موهایش سفید شد. یکی از شکنجه‌های رایج گذاشتن پالان خر بر روی وی توسط سربازان و وادار کردن او به راه رفتن و ادرار کردن بر روی وی بود.{7}

در مورد مرگ او روایات گوناگونی در دست است. هم‌سلولی‌های او از افسران و سربازان و نگهبانان شنیدند که وی در جریان اقدام برای فرار، خودش را با نفت بخاری داریوش فروهر آلوده کرده و آتش زده است{8}

کریمپور شیرازی ساعت ۳ بامداد روز دوشنبه ۱۷ اسفندماه ۱۳۳۲ در میان شعله‌های آتش سوخت ساعت ده صبح به بیمارستان برده شد و ساعت ۴ بعد از ظهر همان روز، خبر درگذشت او منتشر شد{8}

اما پس از آن در میان مخالفان حکومت شاه این خبر دهان به دهان نقل شد که: «به دستور اشرف، ابتدا کریمپور را با گلوله زدند و سپس پیکر نیمه‌جانش را آتش زدند و او را در میان شعله‌های آتش سوزاندند و بدین ترتیب، دست به انتقامجویی از نیش قلم یک روزنامه نگار زدند{8}

شعبان جعفری سردسته اوباش هوادار سلطنت در مصاحبه با هما سرشار پیرامون چگونگی به قتل رساندن وی می‌گوید:

این جور که ما اون موقع شنفتیم، اینو دوباره می‌گیرن و در لشکر ۲ زرهی میندازنش زندان. اونم یه آدم دهن لقی بود و به همه فحش می‌داد و سر و صدا می‌کرد. اون وقت برای این که تنبیهش کنن، روزا از تو زندان می‌آوردنش بیرون. سربازا یه پالون می‌ذاشتن روش. یه سیخونکم بهش می‌زدن. یه نفرم سوارش می‌کردن. بعد تو زندان مجرّد بود گویا... گویا تو همون زندون از بین می‌برنش دیگه.

لحاف محاف میندازن تو سلولش. نفت روش می‌ریزن و آتیشش می‌زنن.

کریمی حکاک به نقل از فروغی می‌نویسد که کریم‌پور شیرازی را زنده در سلولش سوزانیدند{9}

.....

 

 

 

از منابع سایت ویکیپدیا  ...سایت ملیون !!!!!



(http://www.melliun.org/yaranmos/y07/03/16karimporsh.htm)


..................


و در نهایت نحوۀ مرگ کریمپور شیرازی هم چنان لکۀ ننگی بر دامان خاندان فاسد پهلوی نشاند که تاریخ هرگز آن را فراموش نخواهد کرد چراکه درباریان در جشنی که به مناسبت سالروز تولد رضاخان برگزار کرده بودند و در حالیکه در شهر و واحدهای نظامی چراغانی کرده بودند و مقارن با شب چهارشنبه سوری، برای تکمیل کردن لذت کثیف خود در جشن، در یک جنایت بسیار فجیع و وحشتناک و کم نظیر در 24 اسفند 1332 در زندان لشکر ۲ زرهی این شاعر آزاده را زنده زنده به آتش کشیدند که در اثر شدت سوختگی فردای آن روز به شهادت رسید و او را بی نام و نشان  به خاک سپردند(احتمالاً در  گورستان مسگرآباد) و حتی اجازۀ دیدن جسد او یا اطلاع از محل قبرش را هم به خانواده­اش ندادند.

این جنایت وحشتناک که در تاریخ ایران و شاید جهان کم نظیر باشد نشان دهنده اوج حقارت و رذالت خاندان پهلوی می‌باشد و باید گفت که کریمپور شیرازی یکی از جسورترین مبارزان تاریخ ایران بوده و از ابتدای مبارزات مطبوعاتی با شهامت تمام خود را برای مرگ آماده کرده بود و به درستی که نام کم نظیر خود را در تاریخ ثبت کرده و از ابتدا هم با توجه به راه پرخطری که در پیش گرفته بود و هشدارهائی که دریافت می­کرد، کاملاً خطر را احساس کرده بود اما این بیت شعر جاودانه را در وصف خود گفته بود:

          به نام نکو گر بمیرم رواست                               مرا نام باید که تن مرگ راست

نقل است که او حتی هنگامی هم که در آتش می‌سوخت فریاد می‌زد : زنده باد دکتر محمد مصدق پیشوای نهضت ملی ایران ،پیروز باد مبارزة قهرمانانة ملت ایران ،مرگ بر دیکتاتوری و دستگاه فاسد پهلوی(شورش ، زندگی و مبارزات امیرمختار کریمپور شیرازی ص ۳۳)

 

به کوشش : حمید رضا مسیبیان

از منابع مطلب سایت ملیون ...... ماجرای به آتش کشیدن کریمپور شیرازی دکتر پرویز داورپناه

 

سایت گویانیوز (سایت مُسَخَّر مصدقیون)

(http://news.gooya.com/culture/archives/058187.php)

 

سایت دیدگاه ها (سایت حضرات توده ای - فدایی)

(http://www.didgah.net/maghalehMatnKamel.php?id=17154)

..........

غروب روز ۲۳ اسفند ۱۳۳۲ در میدان پادگان لشگر دو زرهی که اسارتگاه دکتر مصدق ، دکتر فاطمی ، کربمپور شیرازی و بقیه قربانیان کودتای ۲۸ مرداد۱۳۳۲ بود،مراسم چهارشنبه سوری شاهانه، با شرکت اشرف پهلوی (پرنسس مرگ ) و علیرضا پهلوی ( که مثل خواهرش اشرف در قساوت قلب مشهور بود) انجام گرفت.

اینان کریمپور را از زندان بیرون کشیدند ، به دستور اشرف پیکرش را آلوده به نفت کردند مدتی او را به توهین و تمسخر گرفتند. پالانی بر پیکر وی نهادند و دستور دادند با چهاردست و پا راه برود. با افروختن آتش ، جشن منحوسشان را آغاز کردند. زندانی به هر سو می دوید و فریاد می زد شعلهء آتش همهء بدن او را فرا گرفته بود و تماشاگران قهقهه سر داده بودند.

فردای آن روز او را در حالی که دیگر امیدی به زنده ماندنش نبود ، به بیمارستان ارتش منتقل کردند. در آنجا ، تمام توان خود را در گلو جمع کرد و فریادزد : والاحضرت اشرف مرا کشت ! اما دکتر ایادی ـ پزشک مخصوص ـ با تمسخر گفت : دیوانه است ، هذیان می گوید.

فردای آن شب ، از افراد بیرون زندان کسی ندانست که آن شب ، در زندان لشگر دو زرهی چه گذشته است.. تنها همین را فهمیدند که روزنامه های تهران خبر از آتش گرفتن کریمپور شیرازی دادند.

 

نگاهی سریع به تعدادی دیگر از این شُخم زدن های تاریخ معاصر :

 

سایت بهار

(http://baharnews.ir/report/103654/)

هنوز دادگاه کریم‌پور به اتمام نرسیده بود که این شورشگر بی‌قرار را درپای مزدوران بیگانه به آتش کشیدند و به حیات و افتخارش پایان دادند


شهادت مظلومانه کریم‌پور نه تنها همچون سندی رسواگر بر پرورنده سیاه خودکامگان دست نشانده امپریالیسم رقم خورد بلکه داغ ننگ و نفرت را بر پیشانی تمام دشمنان قلم و فروشندگان قلم نشاند، همانانی که با گذشتن از خون قلم زنان آزاده‌ای چون کریمپور و محمد مسعود و عشقی و صوراسرافیل و دکتر حسین فاطمی و... حرمت آزادی و قلم را شکسته و در آستان بوسی قدرت به خاکش نشاندند. غروب روز سه شنبه 23 اسفند سال 1332 در میدان پادگان لشکر 2 زرهی که استراحتگاه دکترمصدق، دکترفاطمی، کریم‌پور شیرازی و بقیه‌ قربانیان کودتای ننگین 28 مرداد بود- مراسم چهارشنبه سوری با شرکت خائنین درباری، اشرف و علیرضا انجام می‌گرفت

تبهکاران سیه دل در این آخرین روزهای سیاه سال کودتا، سرمست از باده غرور و پیروزی، یک زندانی را از سلول بیرون کشیدند و به میدان آوردند تا رذالت و کینه ناپاک خود را در قالب تفننی چندش‌آور به نمایش گذارند. قربانی این نمایش وحشیانه، روزنامه نگار و شاعر آزاده‌ای بود که همواره در کنار مصدق با قلمی به تیزی شمشیر، پرده‌های خیانت و‌تزویر دربار و ارتجاع را می‌درید و بر دل‌های سیاهشان داغ می‌نهاد. قربانی را در میان مزدوران درباری مدتی به توهین و تمسخر گرفتند و آنگاه پیکرش را آلوده به نفت کردند و با افروختن آتش، جشن منحوسشان را آغاز نمودند کریم‌پور در میان شعله به هر سو می‌دوید و جنایتکاران بی‌وطن برافت و خیز و فریاد و اضطرار او می‌خندیدند. سرنیزه‌ سربازان نیز مانع از این می‌شد که بازیگر این نمایش از میدان دید تماشاگران بیرون رود و لذت پست آنان را ناتمام گذارد. فردای آن روز، او را در حالی که دیگر امیدی به زنده ماندنش نبود به بیمارستان ارتش منتقل کردند. درآنجا تمام توان خود را در گلو جمع کرد و چند فریاد زد: (والا حضرت اشرف مرا کشت...) اما دکتر ایادی پزشک مخصوص شاه با تمسخر گفت: دیوانه است! هذیان می‌گوید! و بالاخره پیکر سوخته‌اش را که جای هفت زخم سرنیزه برخورد داشت، به گورستان مسگر آباد بردند و بی‌هیچ نام و نشانی به خاک سپردند

 

سایت پیک ایران

(http://www.peykeiran.com/Content.aspx?ID=45130)

..........

غروب روز ۲۳ اسفند ۱۳۳۲ در میدان پادگان لشگر دو زرهی که اسارتگاه دکتر مصدق، دکتر فاطمی، کریمپور شیرازی و بقیه قربانیان کودتای ۲۸ مرداد۱۳۳۲ بود، مراسم چهارشنبه سوری شاهانه، که هم زمان با تولد رضاخان میرپنج شده بود با


 شرکت اشرف پهلوی (پرنسس مرگ ) و علیرضا پهلوی ( که مثل خواهرش اشرف در قساوت قلب مشهور بود) انجام گرفت.


اینان کریمپور را از زندان بیرون کشیدند، به دستور اشرف پیکرش را آلوده به نفت کردند مدتی او را به توهین و تمسخر گرفتند. پالانی بر کول وی نهادند و دستور دادند با چهاردست و پا راه برود. با افروختن آتش، جشن منحوسشان را آغاز کردند.


 زندانی به هر سو می دوید و فریاد می زد شعلهء آتش همهء بدن او را فرا گرفته بود و تماشاگران قهقهه سر داده بودند.

.....

 

وبلاگی با نام روشنگری

(http://roshangaresobh.persianblog.ir/post/11/)

غروب روز سه شنبه 23 اسفند سال 1332 در میدان پادگان لشکر 2 زرهی ... که اسارتگاه دکتر مصدق ، دکترفاطمی ، کریم پور شیرازی و بقیه قربانیان کودتای ننگین 28 مرداد بود ، مراسم چهارشنبه سوری با شرکت خائنین درباری ، اشرف و


 علیرضا ، انجام می گرفت . تبهکاران سیه دل در آخرین روزهای سیاه سال کودتا ، سرمست از باده غرورو پیروزی ، یک زندانی را از سلول بیرون کشیدند و به میدان آوردند تا رذالت و کینه ناپاک خود را در قالب تفننی چندش آور به نمایش گذارند.

 

 

سایت حکومتی مشرق

(http://www.mashreghnews.ir/fa/news/474752/%D8%A8%D9%87-%D8%A2%D8%AA%D8%B4-%DA%A9%D8%B4%DB%8C%D8%AF%D9%87-%D8%B4%D8%AF%D9%86-%DB%8C%DA%A9-%D8%B1%D9%88%D8%B2%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%86%DA%AF%D8%A7%D8%B1)

به آتش کشیده شدن یک روزنامه نگار

.........

وی ابتدا همانند همه فعالان سیاسی و آزادیخواهان دستگیر شده بطور غیر قانونی در دادگاه نظامی ارتش محاکمه شد، اما پیش از اجرای اعدام به آتش کشیده شد. کریم پور پیش از کودتا نیز چند ماه را در زندان گذرانده بود. در برخی مطالب مخالفان نوشته شده‌است که «میزان شکنجه‌هایی که بر وی اعمال گردید از آنچه بر تمام زندانیان دیگر رفت شدیدتر و دردناک‌تر بود تا جایی که در مدت ۶ ماه موهایش سفید شد. یکی از شکنجه‌های رایج گذاشتن پالان خر بر روی وی توسط سربازان و وادار کردن او به راه رفتن و ادرار کردن بر روی وی بود



در مورد مرگ او روایات گوناگونی در دست است. هم‌سلولی‌های او از افسران و سربازان و نگهبانان شنیدند که وی در جریان اقدام برای فرار، خودش را با نفت بخاری آلوده کرده و آتش زده است.
کریم پور شیرازی ساعت ۳ بامداد روز دوشنبه ۱۷ اسفندماه ۱۳۳۲ در میان شعله های آتش سوخت ساعت ده صبح به بیمارستان برده شد و ساعت ۴ بعد از ظهر همان روز، خبر درگذشت او منتشر شد. اما پس از آن در میان مخالفان حکومت شاه این خبر دهان به دهان نقل شد که: «به دستور اشرف، ابتدا کریم پور را با گلوله زدند و سپس پیکر نیمه‌جانش را آتش زدند و او را در میان شعله های آتش سوزاندند و بدین ترتیب، دست به انتقامجویی از نیش قلم یک روزنامه نگار زدند



شعبان جعفری سردسته اوباش هوادار سلطنت در مصاحبه با هما سرشار پیرامون چگونگی به قتل رساندن وی می‌گوید: «این جور که ما اون موقع شنفتیم، اینو دوباره می‌گیرن و در لشکر ۲ زرهی میندازنش زندان. اون وقت برای این که تنبیهش کنن، روزا از تو زندان می‌آوردنش بیرون. سربازا یه پالون می‌ذاشتن روش. یه سیخونکم بهش می‌زدن. یه نفرم سوارش می‌کردن. بعد تو زندان مجرّد بود گویا تو همون زندون از بین می‌برنش دیگه. لحاف محاف میندازن تو سلولش. نفت روش می‌ریزن و آتیشش می‌زنن

 

سایت ملی (در اصل مصدقی) مذهبی ها

(http://melimazhabi.com/maghalat/%DA%A9%D8%B1%DB%8C%D9%85%D9%BE%D9%88%D8%B1-%D8%B4%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D8%B2%DB%8C%D8%8C-%D9%86%D8%AF%D8%A7%DB%8C-%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%B4-%D9%88-%D9%85%D8%B4%D8%B9%D9%84-%D8%A2%D8%B2%D8%A7%D8%AF%DB%8C/)

کریمپور شیرازی، ندای

 شورش و مشعل آزادی

................

 

و اما آن شب درد و شعله وری

 

کریمپور شیرازی را اعدام نکردند. او را به کین اشرف پهلوی آتش زدند. کریمپور شیرازی یکی از اصلی ترین سر سلسله های فساد خاندان پهلوی را اشرف پهلوی می دانست. او در تمام شئون مملکت دخیل بود و به همراه مادرش پس از ۳۰ تیر ۱۳۳۱ توسط مصدق به خارج از ایران تبعید شد. او کینه ای دیرین ازملیون داشت. در وضعیتی که مصدق و یاران نزدیک و دولتیان در زندان بودند و اشرف دستش به ایشان برای کینه توزی نمی رسید و فاطمی نیز تازه بازداشت و با زخم شعبان بی مخ و رفقایش در بیمارستان ارتش به سر می برد تا پس از مداوای اولیه به زندان لشگر دو زرهی منتقل شود، به سراغ روزنامه نگاری آمد که بارها در نوشته جاتش به اشرف تاخته بود و او را یکی از سر پل های فساد در ایران شناخته بود. مسعود بهنود در کتاب این سه زن ماجرای آن شب آمدن اشرف به زندان کریمپور را اینگونه نقل می کند که اشرف به همراه سرهنگ زیبایی و گروهبان ساقی در دفتر زندان بودند که کریمپور را می آورند. وقتی اشرف سیلی محکمی به صورت کریمپور می زند، شیر مرد شیرازی نیز در آن لباس ژولیده زندان زبان می گشاید و با اشرف معارضه می کند. (۴) و از اینجاست که ماجرای فاجعه آن شب آغاز می شود. این مرد که در زندان او را بارها شکنجه کرده بودند و تمام بدنش را با سیگار سوزانده بودند و سیخ داغ بر تنش کرده بودند، نه با تهدید و شکنجه و نه با تطمیع زیر بار سازش نرفت. (۲) توبه نامه امضا نکرد تا آخر به مصدق وفادار ماند. ماند تا روز شعله وری.

کریمپور را می آورند. ((به دستور اشرف پیکرش را آلوده به نفت کردند مدتی او را به توهین و تمسخر گرفتند. پالانی بر پیکر وی نهادند و دستور دادند با چهاردست و پا راه برود. با افروختن آتش ، جشن منحوسشان را آغاز کردند. زندانی به هر سو می دوید و فریاد می زد، شعلهء آتش همهء بدن او را فرا گرفته بود و تماشاگران قهقهه سر داده بودند.

فردای آن روز او را در حالی که دیگر امیدی به زنده ماندنش نبود ، به بیمارستان ارتش منتقل کردند. در آنجا ، تمام توان خود را در گلو جمع کرد و فریادزد : والاحضرت اشرف مرا کشت ! اما دکتر ایادی ـ پزشک مخصوص ـ با تمسخر گفت : دیوانه است ، هذیان می گوید.

فردای آن شب ، از افراد بیرون زندان کسی ندانست که آن شب ، در زندان لشگر دو زرهی چه گذشته است.. تنها همین را فهمیدند که روزنامه های تهران خبر از آتش گرفتن کریمپور شیرازی دادند.)) (۲)

 

سایت حکومتی تاریخ شفاهی ایران

(http://oral-history.ir/show.php?page=post&id=1319)

سوگند که جز برای آسایش مردم ننویسم

 

.............

در روایتی دیگر گفته شده‌است که در ضیافتی که برپا شد و اشرف پهلوی و نزدیکان دربار حضور داشتند به دستور اشرف بر روی وی بنزین ریخته و او را آتش زدند. فردای آن شب، از افراد بیرون زندان کسی ندانست که آن شب، در زندان لشگر دو زرهی چه گذشته است. ‏تنها همین را فهمیدند که روزنامه‏ها‏ی تهران خبر از آتش گرفتن کریم‏پور‏ شیرازی دادند. ‏کریم‏پور‏ تا دم مرگ از وفاداران مصدق و نهضت ملی او بود. ‏

 

 

 

سایت کتابناک

(http://ketabnak.com/book/36763/%D9%85%D8%A7%D8%AC%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%A2%D8%AA%D8%B4-%DA%A9%D8%B4%DB%8C%D8%AF%D9%86-%DA%A9%D8%B1%DB%8C%D9%85-%D9%BE%D9%88%D8%B1-%D8%B4%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D8%B2%DB%8C)

 

ماجرای به آتش کشیدن کریم پور شیرازی

 

 

 

و در


شاهکار فیلمسازی دنیا ،اثری از لُرد یا سِر محمدرضا ورزی  سیرک تلویزیونی معمای شاه قسمت 34 جمعه 15 مرداد (امرداد)1395

دقایق 40 تا 43

(https://www.youtube.com/watch?v=UfIvYDdTeYs)


 



و اما چرا مطلب را با تیتر احمقانه ترین شخم زدن تاریخ .... شروع کردیم؟!


بله بسیار ساده است .این به زعم خود 



و ساده لوحان پژوهشگران تاریخ


 معاصر در این زراعت تاریخی بر روی دو/2 سوژه تاکید می ورزند :


1- قتل کریم پور شیرازی در  جشن چهارشنبه سوری 1332 به دستور


 اشرف


2- سوزاندن کریم پور شیرازی با حضور اشرف پهلوی و ... در زندان


 ما نیز برای نشان دادن عمق حماقت و یا دنائت این حضرات در نیست و نابود


 کردن تاریخ نکاتی بسیار ساده را بیان می کنیم :

 

خبر سوختن کریم پور شیرازی از روزنامه اطلاعات وقت (دوشنبه 24 اسفند)


دیشب(یکشنبه شب یا بامداد دوشنبه) کریم پور شیرازی.....


صفحات 1 و 10(تنها خبر مربوط به کریم پور نشان داده شده و بقیه اخبار


 عمداً محو شده است که در ادامه به نمایش درخواهند آمد)


 












از سایت ویکی پدیا:


(https://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%86%D9%87%D8%A7%D8%B1%D8%B4%D9%86%D8%A8%D9%87%E2%80%8C%D8%B3%D9%88%D8%B1%DB%8C)

 

چهارشنبه سوری :

چهارشنبه‌سوری که با نام‌های جشن چهارشنبه پایان سال و شب چهارشنبه سرخ نیز شناخته می‌شودیکی از جشن‌های ایرانی است که در شب واپسین چهارشنبهٔ سال ( از غروب سه‌شنبه) برگزار می‌شودو اولین جشن از مجموعه جشن ها و مناسبتهای نوروزی است……...

 

بسیار خوب تا الان به زبان بسیار ساده و تنها با بررسی روزشمار اخبار تاریخ دریافتیم که رابطه چهارشنبه سوری


 و سوختن کریم پور شیرازی شُد کَشک

 

و دروغ رذیلانه و وقیحانه گاوآهن و کُمباین های مورخ نما در مورد اینکه


 کریم پور شیرازی را با حضور اشرف در زندان سوزاندند....


در اینجا ذکر یک نکته خالی از فایده نیست که اینکه این حضرات در مورد


 حسین فاطمی و روز دستگیری وی نیز چنین پرورانده اند که در روز


 دستگیری وی (ظاهراً روز ششم همان اسفند 32 و قبل از مرگ کریم پور)


اشرف پهلوی در شهربانی حضور می یابد و با شلیک گلوله وی را می ترساند...


(http://golhagolha.blogsky.com/1394/11/20/post-10/%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86-%D9%81%D8%A7%D8%B7%D9%85%DB%8C-%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF-%D9%85%D8%B8%D9%84%D9%88%D9%85-%DB%8C%D8%A7-%D8%9F)

 

مثل اینکه مدعیان هوچی گر تاریخ فراموش کرده اند که شاهدخت (نمیرید از عصبانیت شاهدخت یعنی دختر شاه) اشرف پهلوی در زمان حکومت طلایی و حتی الماسین و برلیانی پیشوای اعظم دکتر جانشان محمد خان مصدق السلطنه به خارج از کشور تبعید شده بود!؟!؟؟!؟!؟!؟!

و نکته بسیار جالب در اینکه به راستی آنها یا احمقند یا رذل و البته شاید هم کم بینا ...

می پرسید چرا به این دلیل بسیار ساده

همان صفحه اول روزنامه 24 اسفند اطلاعات(این بار کامل آن) را نگاه کنید :



 

 


و نیز


روزنامه 5 روز بعد 29 اسفند 


1332








لینکهای روزنامه اطلاعات


 24 و 29 اسفند 1332:


(http://mashruteh.org/wiki/images/8/8a/Ettelaat13321224.pdf)


(http://mashruteh.org/wiki/images/9/9e/Ettelaat13321229.pdf)

 

 

 

البته لازم به ذکر است  دوستی در وبلاگی با عنوان محکستان در این رابطه تحقیقاتی


 بسیار جالب داشته است .


(http://mahakestan.blogspot.ae/2015/03/blog-post.html)

 

 

و حکایت همچنان باقی است ....